خاطرات مادر شهید محمود سورگی از پسر و همرزمانش در مبازه با نظام ستمشاهی

مادر که باشی همیشه مادری چه فرزندت عمر در دنیا داشته باشد چه در عرش و ملکوت باشد، مادر که باشی هر وقت که نگاه قاب عکس فرزندت میکنی هنوز باورت نمیشود او دیگر نمیآید، مادر که باشی صبح با خاطرات فرزند شهیدت از خواب بیدار میشوی و شب هم با خاطرات او سر بر بالین مینهی.
به گزارش خبرگزاری حیات، مادر که باشی همیشه نگران فرزندت هستی، حالا چه فرزندت بزرگ باشد چه کوچک، نگرانیهای تو همیشه به دنبال اوست. مادر نگاهی به عکس فرزند شهیدش میانداخت و چشمانش پر از اشک میشد، هنگامی که با دستان خسته از کار، و زحمت گوشه چشمانش را پاک میکرد از خاطرات محمود میگفت. مادر که باشی همیشه مادری چه فرزندت عمر در دنیا داشته باشد چه در عرش و ملکوت باشد، مادر که باشی هر وقت که نگاه قاب عکس فرزندت میکنی هنوز باورت نمیشود او دیگر نمیآید، مادر که باشی صبح با خاطرات فرزند شهیدت از خواب بیدار میشوی و شب هم با خاطرات او سر بر بالین مینهی و به راستی چه زیبا گفت: شهید آوینی "زندگی زیباست، اما شهادت زیباتر". مردم مظلوم خراسان جنوبی که از سویی به دارالمومنین معروف هستند و از سویی دیگر مورد ظلم و تبعیض رژیم ستم شاهی قرار گرفتند در زمانهای قبل از انقلاب همواره با این حکومت ستم شاهی سر جنگ داشته و همزمان با قیام سایر شهرستانهای کشور، به رهبری معمار انقلاب مبارزات خود را آغاز کردند که در این راه شهیدان زیادی دادند که تلاش شده است در این گزارش به چند تن از نخستین شهدای انقلاب در بیرجند اشاره شود. باشد که وصیت نامه این جوانان که افتخاری بزرگ برای استان و کشور هستند، الگوی ما قرار گیرد و رهروان خوبی برای آنها باشیم. شهید محمود سورگی فرزند رحیم متولد سال 1340 در روستای سورگ بیرجند متولد شد، او در خانوادهای از طبقه پایین جامعه در حالی چشم به جهان گشود، که به علت گرفتاریهای مالی نتوانست بیش از 5 کلاس بیشتر درس بخواند و بعد از ترک تحصیل قالیبافی را آغاز کرد و قبل از انقلاب به همراه دوستانش در مبارزه علیه رژیم نقش موثری را ایفا کرد به گونه ای که در تظاهرات و راهپیماییهای مردمی حضوری فعال داشت. مادر شهید محمود سورگی گفت: احترام به پدر و مادر و خواندن قرآن را هیچگاه فراموش نمیکرد، عشق و علاقه زیادی به اهل بیت داشت و هیچ کاری را به نماز ترجیح نمیداد و سرانجام در 17 بهمن سال 57 هنگامی که در شهرستان بیرجند از میدان ابوذر به سمت میدان شهدا در حرکت بود و شعار میداد، توسط مزدوران شاه هدف گلوله قرار گرفت و به فیض شهادت نائل شد. نماینده مردم شهرستانهای بیرجند، درمیان وخوسف در مجلس شورای اسلامی به منزل یکی از شهدای انقلاب بیرجند رفته و از مادر شهید دلجویی کرد. حجت الاسلام والمسلمین سید محمد باقر عبادی در این دیدار اظهار داشت: دیدگاه امام خمینی(ره) دیدگاهی انقلابی، مبارز و با استقامت بود و این سبب پیروزی انقلاب اسلامی شد. وی با بیان اینکه شهدا حق بزرگی بر گردن ما دارند، اظهار داشت: شهدا سرمایه وجودشان را برای انقلاب فدا کرده و ما باید در مقابل آنها پاسخگو باشیم. نماینده مردم شهرستانهای بیرجند، درمیان و خوسف در مجلس شورای اسلامی گفت: وظیفه تمامی مسئولان و آحاد جامعه نسبت به انقلاب و خون شهدا سنگین و سخت است زیرا خون شهدا برای ما پیام دارد. عبادی افزود: پیام شهدا به ما حرکت در حول محور ولایت فقیه است و از رموز پیروزی انقلاب مقاومت و ایستادگی است و ما باید در آینده در برابر خون شهدا پاسخگو باشیم که چگونه عمل کردیم. وی با بیان اینکه آنچه امروز از انقلاب به ما رسیده است نتیجه رشادتها و فداکاریهای شهدا بود که باید در حفظ انقلاب کوشا باشیم و برای پیشرفت کشور تلاش کنیم و باید خاطرات و زندگی نامه شهدا را مکتوب کنیم تا در آینده با مطالعه آنها به رشادتها و فداکاریها نسلهای آینده پی برده و درس بگیرند. نگاه مادر شهید لرزان بود، گویی در برابر این سخنان فرزندش را مقابل دیدگانش تصور میکرد. زندگینامه چند تن از شهدای انقلاب بیرجند به روایت تاریخ شهید محمود میری فرزند اسدالله در سال 1312 در روستای خونیک از توابع شهرستان بیرجند به دنیا آمد و در سن 5 سالگی پدر خود را از دست داد با اینکه بزرگترین حامی یعنی پدر نداشت، اما علاقه زیاد او به مسائل دینی سبب شد تا در سن 15 سالگی در مجالس مذهبی حضوری پررنگ داشته و برای اینکه کمک خرج خانوادهاش باشد، مغازه خواربار فروشی داشت اما همیشه نماز و روزه اش را بر تمامی کارها مقدم میدانست. به گفته دوستانش شهید میری با اوج گیری انقلاب فعالانه در راهپیماییها بر ضد شاه حضور داشته و در 5 بهمن 57 در حالی که مشغول پیاده کردن خواروبار از ماشین بود عده ای اجیر شده از وی خواستند تا شعار جاوید شاه را سر دهد، اما او خودداری کرد و سرانجام بر اثر ضربه مغزی بیهوش و بر زمین افتاد. آخرین خواسته اش زیارت امام رضا بود، خانواده او هنگامی که دیدند، حالش روز به روز وخیم تر میشود، او را به پابوس امام رضا(ع) بردند، شهید میری بعد از زیارت امام هشتم(ع) آنقدر گریست که از حال رفت انگار در میان اشکهای خود چیزی را پیدا کرده بود، که دل به این دنیا نداشت و دیگر به هوش نیامد و در روز 12 اسفندماه سال 62 به آغوش خاک سپرده شد. شهید محمد علی راستگو مقدم نیز در خانواده ای مذهبی و متهعد در بیرجند به دنیا آمد و درسالهای 1329 تا 1333 برای ملی کردن نفت به مبارزه پرداخت و او جزو نخستین افرادی بود که در سال 57 مغازه اش را تعطیل و دوستانش را هم تشویق کرد که کار خود را تعطیل کنند و به مبارزه علیه رژیم بپردازند اما دژخیمان پهلوی به خانه محمدعلی راستگو مقدم حمله کرده و او را دستگیر کردند و در آنجا بر اثر ضرب و شتم فراوان و شکنجههای سخت وی را به شهادت رساندند. شهید محمد تقی خاکشور فرزند علی اکبر در سال 1339 در مشهد مقدس به دنیا آمد و هنوز 6 ماه از عمرش سپری نشده بود، که در اثر حادثه تصادف دست چپش به قدری آسیب دید که پزشکان تصمیم داشتند دست وی را قطع کنند، اما مادر شفای دست فرزند خود را از امام رضا میخواست و امام رضا(ع) دعای مادر محمد تقی را نا امید نکرد. پزشکان بعد از مدتی تصمیم گرفتند که دست محمدتقی بهتر شده و نیاز به قطع کردن ندارد و وی روز به روز جوان تر میشود و برای ادامه تحصیل به بیرجند آمد، او مانند جوانهای هم سن و سال خود در راهیپماییها حضور می یافت تا اینکه در یکی از راهپیماییها به ضرب گلوله مزدوران رژیم پهلوی به درجه رفیع شهادت نایل شد و مزار او در شهرستان بیرجند است. شهید علی سندروس فرزند فرامرز در سال 1343 در خانواده ای مذهبی در بیرجند متولد شد او از همان آغاز نوجوانی و جوانی استعداد زیادی داشت به گونه ای که هرکجا که حضور پیدا کرد مورد تشویق قرار میگرفت از این رو روز به روز که بر دوران جوانی اش افزوده میشد، تصمیم گرفت اعلامیههای امام خمینی و عکسهای اما را در بین مردم پخش کند. او بدون هیچ ترسی شعار نویسی را بر روی دیوارها انجام میداد و به گفته نزدیکانش آرزوی کوچکش تحصیل علم و دانش بود و وی سرانجام در راهپیمایی 28 صفر سال 1357 در روز 7 بهمن ماه مورد اصابت گلوله مزدوران شاه قرار گرفت و به فیض شهادت نائل شد و مزار پاک این شهید در بیرجند است. بعد از سخنان شهدا، به سمت یاران باقی مانده از شهدا یا به تعبیری دیگران همرزمان شهدا رفتم، که در این میان محمود جلایری، اظهار داشت: اولین بار در تابستان سال 56 هنگامی که من و دوستم از منزل آیت الله شیرازی خارج شدیم دستگیر شدیم. وی افزود: چون من در آن زمان و در دوران قبل از انقلاب دانشجوی رشته برق تکنولوژی دانشگاه زاهدان بودم و قبل از آن هم چند بار توسط رژیم ستم شاهی دستگیر شده بودم. وی با بیان اینکه نزدیک به 20 روز توسط مأموران ساواک در زندان شکنجههای سختی میشدیم، افزود: یکی از شکنجهها زدن باتون برقی به دست و پای ما بود و بعد از تحمل شکنجههای طولانی، همراه شهید علی صمدیان آزاد شده و شبانه به بیرجند آمدیم. جلایری تصریح کرد: اما باز هم تحت تعقیب بودیم و یکی از روزها در حالی که تعدادی اعلامیه و عکس امام در خودرو داشتم، به همراه تعدادی دیگر مانند شهید علی شهپر، محسن قاری زاده و محمود برهانی دستگیر شدیم. او از حضور جوانان انقلابی بیرجند قبل و بعد از پیرزی انقلاب اسلامی به خوبی یاد کرد و اظهار داشت: جوانان بیرجندی قبل پیروزی انقلاب اسلامی نقش زیادی داشتند زیرا هم از توان و قدرت مبارزاتی و هم از شور و اشتیاق برای نابود کردن شاه برخوردار بودند. آری از آن روزهای سرد و سخت سالها میگذرد و خونهای زیادی ریخته شد تا من و تو بتوانیم در آسایش و رفاه باشیم.... باشد که قدردان انقلاب و خون پاک شهدا با اعمال، رفتار و کردار خود باشیم. کاری از: اعظم انصاری